صدا جذاب است زیرا فقط برای کسری از ثانیه وجود دارد که اتفاق می افتد. این تعریف زودگذر است. با این حال، صدا در قالب موسیقی این توانایی را دارد که از نظر روانی برای یک عمر با ما بماند. هنگامی که ما در مورد “گوش” خود به عنوان نوازنده صحبت می کنیم، منظورمان استفاده از مغز برای رمزگشایی صدا است.
آموزش گوش برای برخی به طور طبیعی تر از دیگران است. وقتی کوچکتر بودم، به یاد میآورم که مجذوب کودکی بودم که میتوانست آهنگی را از رادیو بشنود و فوراً آن را پخش کند. او آن را بسیار بی زحمت جلوه داد. اما بعد شروع کردم به فکر کردن به اینکه چقدر خوب است و فهمیدم که باید برای تمرین و یادگیری وقت گذاشته باشد تا بتواند به این توانایی دست یابد. بنابراین به جای ناراحتی از اینکه من به اندازه او گوش ندارم، تصمیم گرفتم روی آن کار کنم!
در طول سالها، آموختم که کاری که او میتواند انجام دهد تنها نوک کوه یخ است. فهمیدم کسانی هستند که می توانند آهنگی را گوش کنند و آکوردها را بدون دست زدن به ساز به شما بگویند. فهمیدم که افرادی هستند که میتوانند کوارتتها و پنجگانهها را بشنوند و تک تک نتهایی را که توسط هر ساز اجرا میشود رونویسی کنند. فهمیدم که افرادی هستند که بدون دست زدن به آلات موسیقی موسیقی می نوشتند – مستقیماً از فکر به کاغذ. بنابراین به مطالعه روش های آموزش گوش ادامه دادم و اکتشافاتم را به شاگردانم منتقل کردم. در اینجا چند راه برای تقویت گوش آورده شده است.
1. در حالی که ترازو بازی می کنید آواز بخوانید
برای انجام این کار، من با یک مقیاس پنتاتونیک جزئی شروع می کنم، زیرا هضم آن برای گوش شما ساده و آسان است. با نواختن اولین نت ترازو شروع کنید و سپس آن را برای خودتان بخوانید. همین کار را با دوم، سوم و غیره انجام دهید تا زمانی که مقیاس را کامل کنید (من پیشنهاد می کنم حداقل دو اکتاو ارزش داشته باشید). در نهایت، میتوانید آن را زمانبندی کنید تا با نواختن هر نت در سازتان، آن را دقیقاً در همان زمان بخوانید.
هنگامی که می توانید یک مقیاس پنتاتونیک کوچک را در حین نواختن آن بخوانید، سعی کنید خودتان را آزمایش کنید. با خواندن چند نت شروع کنید، سپس آنها را با ساز خود پخش کنید. ببینید آیا میتوانید از مغزتان برای ساختن ملودیهایی استفاده کنید که در غیر این صورت به طور طبیعی انگشتانتان به سمت آن جذب نمیشوند. و البته، هنگامی که به اندازه کافی از مقیاس پنتاتونیک مینور لذت بردید، وارد حالت های مقیاس ماژور، آرپژ، هارمونیک و مینور ملودیک شوید – هر چه مقیاس های بیشتری بتوانید بخوانید، بهتر است!
2. صدای فواصل را یاد بگیرید
فواصل چیزی است که ما آن را فضای بین دو نت می نامیم. به عنوان مثال، شروع بر روی یک A و پایان دادن به F# در بالای آن، یک فاصله ششم اصلی است. در محدوده یک اکتاو، 12 بازه وجود دارد.
برخی از فواصل به راحتی قابل شناسایی هستند. برای مثال، یک اکتاو، دو نت اول از «جایی بر فراز رنگین کمان» است. یک اکتاو را امتحان کنید و ببینید آیا می توانید آن ساختار را از آهنگ تشخیص دهید. سایر بازهها ویژگیهای آشنای مشابهی دارند، مانند چهارمین کامل («عروس اینجا میآید»)، دوم جزئی («تم از آروارهها»)، و ششمین ماژور («موضوع NBC»). همه فواصل فوراً یک شخصیت قابل شناسایی دارند و هر چه بیشتر بتوانید با هر یک آشنا شوید، گوش شما بهتر می شود.
این مهارت را می توان به طرق مختلف به کار برد. رونویسی ملودیها با گوش بسیار آسانتر میشود، وقتی بدانید که همه نتها فاصلهای دارند که میتوان اندازهگیری کرد. حتی رونویسی آکوردها آسانتر می شود، زیرا اکنون می توانید فاصله حرکت ریشه بین آکوردها را تشخیص دهید.
هنگامی که فواصل زمانی را به این شکل درک کردید، ممکن است مثل نئو در پایان ماتریکس به دنیای موسیقی نگاه می کند و آن را به همان شکلی که واقعاً هست ببینید. من به شما اطمینان می دهم، آن قدرتی که احساس می کنید واقعی است. اکنون شما برگزیده هستید. فقط سعی کنید به نواختن، نوشتن، مطالعه و اجرا ادامه دهید.
3.گوش دادن به موزارت و شان ماندس
گوش دادن به موتزارت و شان مندز برای تمرین روزانه و تقویت تکنیکهای تربیت شنوایی، به عنوان یک روش معتبر و موثر شناخته شده است. آثار این دو نوازنده بزرگ، از جمله سمفونیها، کنسرتوها و اپراها، شامل الگوهای مختلف موسیقیایی و ترکیبات صوتی هستند که برای گوش دادن و تحلیل مناسب هستند. این تمرین به شنوایی شما کمک میکند تا بهبود یابد، از طریق تشخیص الگوهای موسیقیایی پیچیدهتر، ارتباط بیشتر با ملودی و ریتم، و ارتقاء توانایی شناختی و تفسیری در اثرهای موسیقیایی. با گوش دادن مکرر و تحلیل موزیکهای آنها، شنوایی شما به سرعت قویتر و دقیقتر خواهد شد و این به شما کمک خواهد کرد تا بهترین عملکرد ممکن را در اجرا و تجربه موسیقی داشته باشید.